بین سیستم اقتصادی اسلام و سوسیالیسم تفاوتهای مبنایی و عمیق زیادی وجود دارد، بهطوریکه در مقایسه، شباهتهای موجود بین اسلام و سرمایهداری در سیستم اقتصادی بیشتر از شباهتها بین اسلام و سوسیالیسم بهنظر میرسد.
گروه اقتصادیخبرگزاری تسنیم؛ پرونده "اقتصاد اسلامی" بخش44 _سیستم اقتصادی سوسیالیسم از سال 1917 میلادی در روسیه شکل گرفت و طی چند دهه در قرن بیستم، تحولات زیادی را تجربه کرد. در دهه پایانی این قرن، بسیاری از کشورهای وابسته به این سیستم دچار فروپاشی شدند. در دوران برپایی کمونیزم، به دلیل شعارهای انقلابی که به نفع مستضعفان سر داده میشد، کشورهای اسلامی شاهد واکنشهایی بودند و در پی جذب ایدههای سوسیالیستی، به بررسی این نظریات پرداخته و بعضاً تلاش داشتند تا اسلام را بهعنوان الگویی قویتر از سوسیالیسم، برای تأمین عدالت و آزادی معرفی کنند.
در این زمینه بیشتر بخوانید
این مباحث بهتدریج به ادبیات اقتصادی اسلامی هم وارد شد و بصورت جدی مطرح گردید. در مواجهه با سوسیالیسم، دانشمندان اسلامی به دنبال این بودند که نشان دهند اسلام میتواند عدالت را همراه با آزادی فراهم آورد، همانطور که در سوسیالیسم از این مفاهیم سخن گفته میشود. در این راستا، مفاهیم عدالت اجتماعی و برابری، که در سوسیالیسم بسیار برجسته است، در ادبیات اسلامی نیز بطور ویژهای مورد توجه قرار گرفت. با رشد مباحث اقتصادی اسلامی و تأکید بر عدالت اجتماعی، این شبهه مطرح شد که سیستم اقتصادی اسلام مشابه سوسیالیسم است. چهاینکه یکی از اصلیترین اصول سوسیالیسم، تأکید بر برابری انسانها و توزیع عادلانه داراییها و درآمدهاست و اسلام نیز در بسیاری از اصول خود، به مسائلی چون توزیع ثروت و عدم تمرکز آن توجه داشته و به دنبال ایجاد برابری و عدالت در جامعه است. موضوع توزیع درآمدها و نقش دولت در هر دو سیستم باعث شده تا برخی به اشتراکاتی در نحوه توزیع ثروت و منابع اشاره کنند که موجب نزدیک شدن این دو سیستم بهنظر برسد.
همچنین، همانطور که سوسیالیسم به نوعی مخالف تراکم ثروت در دست افراد خاص است و به دولت اجازه میدهد که مالکیت بر ابزار تولید را در اختیار بگیرد؛ در اسلام نیز، در زمینه مالکیت، به اصل عدالت توجه ویژهای میشود، اگرچه اسلام بطور مستقیم به حذف مالکیت خصوصی نمیپردازد. دولت در ساختار اقتصادی اسلام نیز در مراتبی و به نسبتهایی نقش نظارتی و توزیعی دارد که در برخی از موارد با دیدگاههای سوسیالیستی مشابه است.
یکی دیگر از جنبههایی که موجب طرح این شبهه میشود، بحث مالکیت انفال در سیستم اقتصادی اسلام است. در این سیستم، مالکیت منابع عمومی همچون زمین و منابع طبیعی بطور خاص به امام یا دولت اسلامی تعلق دارد. این ویژگی شباهتهایی با مالکیت عمومی یا دولتی در سیستم اقتصادی سوسیالیسم دارد، که در آن دولت بهعنوان نماینده مردم مالک منابع طبیعی و ابزار تولید است. از این رو، برخی بر این باورند که این تشابهات در مالکیت میتواند به نفع تقویت شباهتهای این دو سیستم باشد.
دیگر نکتهای که به شبهه مشابهت این دو سیستم میافزاید، موضوع مداخلات دولت در امور اقتصادی است. در سیستم سوسیالیستی، دولت بهعنوان نهاد مرکزی تمامی تصمیمات اقتصادی را اتخاذ کرده و بطور گسترده در مدیریت منابع و توزیع ثروت دخالت میکند. همین رویکرد در سیستم اقتصادی اسلام نیز وجود دارد، جایی که دولت یا امام اسلامی اختیارات وسیعی برای مداخله در مسائل اقتصادی و اجتماعی دارد. این شباهتها از منظر برخی تحلیلگران بهعنوان مؤیداتی برای قرابت این دو سیستم تلقی میشود.
این شباهتها باعث شده تا برخی به اشتراکات این دو سیستم بصورت ویژه توجه شود. اما در حالی که اشتراکاتی میان رویکردهای اقتصادی اسلام و سوسیالیسم وجود دارد، ابداً نمیتوان آنها را معادل یکدیگر دانست. سیستم اقتصادی اسلام بهویژه در عرصههای مختلف اقتصادی همچنان با نگاه خاص خود به مسائل همچون مالکیت، دولت، توزیع ثروت و عدالت اجتماعی میپردازد، و اصول آن فراتر از مفاهیم سوسیالیستی است و با آن مفاهیم تفاوتهای زیربنایی دارد.
تفاوتهای مبنایی سوسیالیسم و اسلام
با وجود شباهتهای ظاهری که در برخی جنبههای اقتصادی این دو سیستم مشاهده میشود، باید اذعان داشت که بسیاری از ویژگیهای سیستم اقتصادی اسلام با سوسیالیسم متفاوت است. اسلام گرچه بطور خاص بر عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه منابع تأکید دارد، ولی اصول و مبانی آن فراتر از تنها مفاهیم اقتصادی است. در حالی که برخی شباهتها وجود دارد، اما تفاوتهای بنیادین در فلسفه و اهداف این دو سیستم نیز مشهود است. با توجه به اختلافات عمیق مبنایی در اصول فکری، فلسفی و اقتصادی، سیستمهای اقتصادی اسلام و سوسیالیسم بههیچوجه قابل مقایسه نیستند. هر یک از این سیستمها مبتنی بر دیدگاههای متفاوتی از انسان، مالکیت، تولید و توزیع ثروت هستند که موجب میشود مقایسه آنها، از حیث عملی، بلکه از نظر فلسفی بیمعنی باشد. بین سیستم اقتصادی اسلام و سوسیالیسم تفاوتهای مبنایی و عمیق زیادی وجود دارد، بهطوریکه در مقایسه، شباهتهای موجود بین اسلام و سرمایهداری در سیستم اقتصادی بیشتر از شباهتها بین اسلام و سوسیالیسم بهنظر میرسد. این تفاوتها از بنیادهای فلسفی و جهانبینی هر یک از این سیستمها ناشی میشود؛ ساختار اقتصادی اسلام بر اساس وحدانیت خداوند استوار است، در حالی که سوسیالیسم بر مادیگرایی و ایدههای انسانی مبتنی است.
سیستم اقتصادی سوسیالیسم، برخلاف سیستم اقتصادی اسلام، ریشه در مادیگرایی دارد که اساس آن بر تغییرات مادی و اجتماعی استوار است. در این دیدگاه، دین تنها بهعنوان بخشی از روبناهای اجتماعی به شمار میآید که با تغییرات مادی تغییر میکند. جهانبینی اسلامی بر وحدانیت خداوند تأکید دارد و بر اساس این جهانبینی، نظام اقتصادی اسلام یک ساختار معنوی و الهی است که در تضاد کامل با سوسیالیسم قرار دارد. این اختلافات فلسفی، باعث میشود که مقایسه این دو سیستم اقتصادی اساساً درست نباشد.
دیگر اینکه در سیستم اقتصادی اسلام، مالکیت بطور کامل متعلق به خداوند است و انسانها تنها بهعنوان امانتداران از آن برخوردار میشوند. در این چارچوب، مالکیت باید در راستای عدالت اجتماعی و احترام به حقوق انسانها، بهویژه مسلمانان، اعمال شود؛ اما در سوسیالیسم، مالکیت بیشتر بر اساس دیدگاههای جمعی و بهویژه دولتی تعریف میشود. مالکیت خصوصی در این سیستم بهعنوان منشأ استثمار نیروی کار شناخته میشود و در شکل دولتی آن نیز، معمولاً در اختیار طبقات حاکمه قرار دارد که ارتباطی با طبقات کارگر یا دهقانان ندارند.
تفاوت دیگر اینکه برخلاف سوسیالیسم، در سیستم اقتصادی اسلام، انگیزههای مادی افراد برای فعالیتهای اقتصادی بطور کامل به رسمیت شناخته شده است. افراد بر اساس میزان تلاش و تولید خود از دسترنجشان بهرهمند میشوند. این سیستم به افراد اجازه میدهد تا با رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی از حیث مادی پیشرفت کنند. در مقابل، سوسیالیسم با تأکید بر برابری اقتصادی، در مراحل تکاملی خود، افراد را صرفاً بر اساس نیازهایشان تأمین میکند و تفاوتهای مادی تولیدکنندگان را نادیده میگیرد.
یکی از تفاوتهای بارز دیگر میان این دو سیستم، نحوه برخورد با کار و تولید است. در اسلام، کار و تلاش فردی یک ارزش معنوی و اجتماعی دارد که در آن فرد با توجه به توانمندیها و میزان تلاشش پاداش میگیرد. این در حالی است که در سوسیالیسم، تولید و توزیع ثروت تنها بر اساس نیازهای اجتماعی تنظیم میشود و کمترین توجه به توانمندیهای فردی و تفاوتهای شخصی میشود. مالکیت خصوصی و حق انتفاع از آن در سیستم اقتصادی اسلام یکی از ارکان اصلی است. در این سیستم، احترام به مالکیت موجب میشود افراد بتوانند از قوا و استعدادهای خود بطور بهینه استفاده کنند و به رشد اقتصادی دست یابند. بهعبارتدیگر، سیستم اقتصادی اسلام بهدلیل احترام به مالکیت، بستر مناسبی برای شکوفایی توانمندیهای فردی فراهم میآورد.
در سیستم اقتصادی اسلام، بهخلاف سوسیالیسم، انسانها حق دارند بر حاصل کار و دسترنج خود سلطه داشته باشند. این سیستم نهتنها مالکیت خصوصی را به رسمیت میشناسد، بلکه احترام به آن را همچون احترام به خون فرد میداند. بدین ترتیب، انسان در این سیستم قادر است از حاصل تولید خود بهرهمند شود و از هر نوع محدودیتی در بهرهبرداری از تلاشهای فرد جلوگیری میشود.
همچنین در سیستم اقتصادی اسلام، تلاش برای بهرهمندیهای اقتصادی بهعنوان مقدمهای برای رسیدن به رفاه دنیوی و اخروی مطرح میشود. انسانها در این سیستم، امکانات تولیدی را ابزاری میدانند برای رفع موانع تکامل روحی و معنوی خود. در مقابل، سیستمهای اقتصادی سوسیالیستی فاقد چنین نگرشی هستند و در این سیستمها، تولید و بهرهمندی از آن بیشتر با هدف تأمین نیازهای مادی و طبقاتی مطرح است.
در سیستم اقتصادی اسلامی، دولت نقشی متعهد و تسهیلگر دارد و وظیفهاش فراهم آوردن شرایطی است که مردم بتوانند به عدالت و قسط دست یابند. برخلاف سوسیالیسم که دولت در آن با تمرکزگرایی و انحصارطلبی، آزادیهای فردی و اقتصادی را محدود میکند، در اسلام دولت به هیچوجه جایگزین فرد نمیشود. بلکه دولت موظف است بهگونهای عمل کند که استعدادهای فردی شکوفا شوند و افراد بتوانند به تعالی معنوی و اخلاقی دست یابند.
اسلام دولت را مسئول سازماندهی و ایجاد سازوکاری میداند که افراد را به شکوفایی استعدادهایشان برساند. این سیستم برخلاف سیستمهای اقتصادی متمرکز، تأکید دارد که دولت بهجای محدود کردن آزادیهای فردی، باید بستر مناسبی برای رشد فردی و اجتماعی فراهم کند. بنابراین، دولت اسلامی نهتنها مانع آزادیهای فردی نمیشود، بلکه آن را تسهیل کرده و افراد را به تعالی معنوی و تدین نزدیک میسازد.
به این ترتیب، تفاوتهای بنیادین در فلسفه و جهانبینی اسلام و سوسیالیسم، موجب میشود که نتوان این دو سیستم اقتصادی را معادل یکدیگر دانست. اسلام، با تأکید بر وحدانیت خداوند و نگاه معنوی به تولید، به انسانها هدفی فراتر از تأمین نیازهای مادی میدهد. اما سوسیالیسم، برخلاف آن، بر اساس اصول مادیگرایانه بنا شده و در آن، نگاه به تولید صرفاً بهعنوان یک ابزار اقتصادی برای برابری و عدالت اجتماعی است.
انتهای پیام/