پونه مقیمی نویسنده کتاب تکه هایی از یک کل منسجم روانشناسی بالینی است او با شعار تنها بودن نقص نیست فعالیت می کند.
پونه مقیمی نویسنده کتاب تکه هایی از یک کل منسجم روانشناسی بالینی است او با شعار تنها بودن نقص نیست فعالیت می کند.
روانشناسی بالینیتکه هایی ازیک کل منسجم 9فصل دارد
از مراجعین عزیزم سپاسگزارم که اگه تجربه آنها نبود هیچ گاه این کتاب به سرانجام نمی رسید مراجعینی که اجازه ورود به دنیای زیبا ورنج کشیدۀ درونشان را داده اند و مرا به سخت ترین و دردناک ترین خاطراتشان بردند .
فصل اول
در فصل اول نگاهی به مفهوم زندگی و واقعیت هایش می اندازیم. ما تا چه حد واقع بین هستیم؟چقدر از واقعیت های زندگی را ندید گرفته ایم.
فصل دوم
نگاهی به رابطه ها می اندازیم ماهیت رابطه و ماهیت دنیای درونی ما. این که تا خودمان، خودمان را دوست نداشته باشیم نباید منتظرباشیم دیگران ما رادوست بدارند.
فصل سوم
سراغ احساس ها می رویم ترس، شادی، غم، نفرت همگی احساس های ما هستند. احساسات ما پایدار نیستند چون دنیا هم پایدارنیست.
فصل چهارم
به تفکراتی که صمیمیت دررابطه راکم می کند می پردازیم.
فصل پنجم
به ما می گوید رابطه می تواند بسترچه اتفاق هایی باشد؟
فصل ششم
خواندن فصل ششم هدیه ای است که می توانیم به خودمان و اطرافیانمان بدهیم.
فصل هفتم
راجع به آدم ها و بخش های مشترک انسانی صحبت می کند
فصل هشتم
تاکید زیادی برزندگی اکنون دارد← البته نه آن زندگی دراکنونی که درخیلی ازرسانه ها تبلغ می شود.
این فصل می گوید، رها کردن گذشته و پذیرش حال کنونی باعث آرامش می شود.
فصل نهم
نگاهی گذرا به تنهایی می اندازد سه نوع تنهایی تنهایی بین فردی- درون فردی و وجودی را توضیح می دهد و سپس تأثیر پذیرش تنهایی بر روابط را بررسی می کند
جملات ناب از کتاب تکه هایی از یک کل منسجم
شاید زندگی کردن پیدا کردن بخش هایی از خودمان در تکه هایی از یک کلِ منسجم است پیدا کردنی که به اندازه یک عمر طول می کشد وتکه هایی که همه جا حضور دارد و فقط کافی است ما در مسیرشان قراربگیریم آن وقت اگرهوشیار باشیم شاید بخش هایی از خودمان را ببینیم درموقعیت هایی که قرار می گیریم، درفیلم هایی که می بینیم در تاریخی که مرور می کنیم و حتی در کوچه ای که هیچ عابری ندارد و باد درخت هایش را بدون حضور تماشاچیان نوازش می کند.
تکه هایی از یک کلِ منسجماین کتاب برای افرادی نوشته شده است که می خواهند با تعمق بیشتری به دنیای درونی خود نزدیک شوند وبا بخش هایی از دنیای ناشناخته روان شناسان آشنا شوند.
تصور کنید درانتظارشروع یک ارکسترنشسته اید و اعضای تشکیل دهنده ارکستر هرکدام درجای خود مستقر شده اند وآماده نواختن هستند هنگامی که اعضا شروع به نواختن می کنند متوجه می شوید هرکدام از اعضا به تنهایی نقشی در اجرا این موسیقی دارند و ازهماهنگی اعضا، موسیقی کامل می شود و ماآن را به صورت یک قطعه منسجم ودلنشین در ذهنمان پردازش می کنیم ومی شنویم ساختار این کتاب شبیه همین گروه ارکستر است.
(بریده ای از کتاب)
حس کردن خوشبخی حس کردن مسیری است که خودمان تلاش می کنیم تمامش کنیم اما موضوع تمام کردن و نکردن نیست موضوع تلاشی است که در مسیرانجام می دهیم این تلاش هرچقدر سخت تر باشد و مسیر باچالش های بیشتری همراه باشد احساس خوشبختی عمیق تر خواهد بود. هیچ تپش قلبی در اول رابطه تضمین کننده نیست. در اندوه جهان سنگین می شود و زمان کند می گذرد اما درنهایت گذر می کند درسالگردها و ماه های مشخصی که در آن اتفاق های تلخی رخ داه ما اندوه واضطراب را دوباره تجربه خواهیم کرد چون بدن به صورت ناهشیار نزدیک شدن تداعی زمان خاصی را متوجه می شود،نزدیک شدن به سالروزی تلخ. به همین علت در نزدیک شدن به سالگرد های تلخ از حضور اندوه ناامید نشوید. صمیمیت یعنی درک کردن و حس کردن یک فرد با تمام وجود بدون هیچ قضاوت ومقایسه ای یعنی حضور داشتن درسکوت. این یعنی رشته ای باریک و درک از صمیمیت های کوتاه و مملو از حضور و مشاهده است در واقع همین صمیمیت های کوتاه و ساده رابطه را عمیق و معنادار می کند ومی تواند مرهمی برتنهایی درونی ما باشد. باید بخشید، بایدخودمان را برای تمام حماقت ها، انتخاب های تلخ و برای تمام بدی های که انجام داده اید ببخشیم. بخشش که آغازشود ادامۀ جاده دیده می شود جاده ای که هنوز مسافرش هستیم و هنوز ادامه دارد بار گناه را که بر زمین بگذاریم قدم هایمان سبک تر می شود. ما انتظارداریم کسی باشد چیزی یا نیروی فراتر از به ما پرواز را بیاموزد، پرواز از فراز دردها و رنج ها حقیقت این است که قصه پرواز، یک قصه قدیمی شکست خورده است.
پرواز هیچ گاه برای ما نبود و نخواهد بود پرواز داستان پرندگان است ما آدم هایی هستیم که بر روی پاهایمان راه می رویم و دنیا رابا دست هایمان لمس می کنیم.
داستان ما دیدن و حس کردن و لمس کردن با همین بدن وهمین ذهن.
ما همه چیز را سریع می خواهیم به همین علت مشتاق بال دار شدن هستیم تا سریع ترگذر کنیم
حقیقت این است هیچ پروازی به ما کمک نخواهد کرد که دردمان کمتر شود.
ازدست دادن جزیی از جریان زندگی است. زندگی نداشته های زیادی دارد. زندگی بسیارانعطاف پذیراست. زندگی مملو از ناکامی است.
(توضیح یا تعریف ازاضطراب)
اضطراب چیست حالتی ناخوشایند است که وقتی بدنمان در آن قرار می گیرد بی قرار می شود. مادری که می بیند فرزند نوجوانش تپش قلب دارد و مدام قبل از امتحان به دستشویی میرود به جای این که همراه او باشد و این علائم را بخشی از اضطراب قابل قبول وجود امتحان بداند بیشتر به فرزند خودیاد می دهد چطورازاضطراب فرارکند مثلا به اومی گوید ببین هیچکس اینطوری نیست سعی کن بهش فکرنکنی بیشتربخون که این قدر روز امتحان اذیت نشی .
در صورتی که اضطراب امتحان طبیعی است واگر فرزند به بدنش وعلائم آشنا باشد می تواند راحت تر و طبیعی تر با اضطرابش برخورد کند پس اضطراب واکنشی بسیارطبیعی در بدن است.
زندگی شبیه جریانی مستقل ازماست که انتخاب می کنیم به آن وصل شویم یا مدام در حال انکارش باشیم هر کدام از ما به نوعی (رابطه) ای با جریان زندگی داریم و این نوع رابطه سر منشا ارتباط های ما با خودمان و دیگران است.
(این کتاب مثل نقشه راهنما درسفرزندگی به شما کمک خواهد کرد)
این کتاب مثل نقشه راهنما درسفرزندگی به شما کمک خواهد کرد
شناسه خبر: 291333