نمایندۀ پیشین کنگره، در یک سخنرانی در صحن کنگره، افشا کرده بود هر یک دلار خلق پول توسط فدرالرزرو، موجب حداقل یک دلار بدهکارتر شدن مردم آمریکا شده است.
خبرگزاری تسنیم؛ پرونده "باجِ باجه"؛ بخش 180
اشارت و یادآوری | متن زیر، ترجمۀ یک خطابۀ غراء لوئیستوماس مکفادن، نماینده و مسئول کارکشتۀ کمیسیون پول و بانکداری کنگرۀ آمریکا، در سالهای حساس دهههای 1920 و 1930 میلادی، درخصوص مشکلات اساسی تشکیل و فعالیت فدرالرزرو است، که در کتابخانۀ کنگره ثبت رسمی شده است. در بخشهای پیشین، ابتدا در بخش اول دربارۀ شخصیت منحصر به فرد لوئیس توماس مکفادن نوشتیم. در بخشهای بعدی، بحث خواندنی این نمایندۀ کنگره درخصوص کلاهبرداری تاریخی بانکداران فدرالرزرو از مردم آمریکا را پی گرفتیم.
او نکات قابل تأملی دربارۀ مکانیزم سیطرۀ فدرالرزرو بر کل اقتصاد آمریکا را رمزگشایی کرده است؛ ازجمله اینکه انتشار «دلار» توسط فدرالرزرو، تماماً از محل بدهکار کردن مردم آمریکا انجام شده است. به بیان روشنتر، به ازای انتشار هر یک دلار، بانکداران فدرالرزرو، حداقل یک دلار (البته با لحاظ ضریب فزاینده و نرخ بهره) سود میبرند، و دولت و مردم آمریکا یک دلار مقروض میشوند.
طرفه اینکه در پی معاهدۀ برتنوودز و پس از آن گسسته شدن ارتباط دلار با طلا در ابتدای دهۀ 1970، این کلاهبرداری، صبغۀ جهانی به خود گرفت. به این ترتیب که به بیان ساده، انتشار هر یک دلار موجب کسب یک دلار سود برای فدرالرزرو میشود؛ اینبار با بدهکار کردن مردم تمام دنیا، که بانکهای مرکزیشان دلار را بهعنوان پشتوانۀ پول ملیشان پذیرفتهاند.
بخشهای اول تا سوم، در روزهای گذشته تقدیم شد؛ بخش چهارمِ ترجمۀ بیانات او در صحن کنگره را در ادامه میخوانید.
+ شمارههای پیشین پروندۀ «باجِ باجه» {اینجا} در دسترس است.
* * * * * * * * * *
مکفادن در ادامه میافزاید:
مبالغ هنگفتی که متعلق به سپردهگذاران بانک ملی ماست بدون هیچگونه تضمینی به آلمان داده شده است. هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو تنها بر اساس حوالههای مالی تهیهشده توسط آلمانیها، پول ایالات متحد را صادر کردهاند. میلیاردها میلیارد پول ما به آلمان پمپاژ شده، و هنوز هم توسط هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو به آلمان پمپ میشود. پول بیارزش آنها در اینجا با اعتبار عمومی دولت ایالات متحد و به هزینۀ مردم آمریکا تجدید میشود. در روز 27 آوریل 1932، فدرالرزرو 750هزار دلار متعلق به سپردهگذاران بانکی آمریکایی را بهصورت طلا به آلمان فرستاده است. یک هفته بعد، 300هزار دلار دیگر طلا به همین روش به آلمان ارسال شد. حدود اواسط ماه می معادل 12میلیون دلار طلا توسط هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو به آلمان ارسال شد. تقریباً هر هفته یک محمولۀ طلا به آلمان ارسال میشود. این محمولهها در ازای سود در مبادله انجام نمیشود، زیرا مارک آلمان در برابر دلار کمارزشتر است.
در همین زمینه بیشتر بخوانید
آقای رئیس! من معتقدم سپردهگذاران بانک ملی ایالات متحده حق دارند بدانند هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو با پول آنها چه میکنند. میلیونها سپردهگذار بانک ملی در این کشور وجود دارند که نمیدانند از هر دلاری که در یکی از بانکهای عضو سیستم فدرالرزرو سپرده میکنند، درصدی بهطور خودکار به عوامل آمریکایی بانکهای خارجی میرسد؛ و اینکه تمام سپردههای آنها را میتوان بدون آگاهی یا رضایت آنها توسط دستگاههای پیچیدۀ قانون فدرالرزرو و اقدامات مشکوک هیئت مدیرۀ فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو به خارجیها منتقل کرد. آقای رئیس! مردم آمریکا باید حقیقت را توسط خدمتگزارانِ صاحبمنصبشان بشنوند.
در سال 1930، ما روزانه بیش از نیم میلیارد دلار برای تأمین مالی کالاهای خارجی ذخیره شده در کشورهای خارجی یا حمل و نقل بین آنها، پول گذاشتیم. در مجموع عدد سالانۀ این کالاها به چندین میلیارد دلار میرسد. بانکهای فدرالرزرو سالانه چندین میلیارد دلار از اعتبار عمومی ایالات متحده را برای کدام کالاها تعهد میدهند؟ این کالاهایی که در انبارهای اروپایی و آسیایی پنهان شده و هیچ بازرس آمریکایی آن را ندیده، اما از اعتبار عمومی دولت ایالات متحده تأمین میشود، چه کالاهایی هستند؟ دولت ایالات متحد در ازای چه کالاهایی موظف به انتشار اسکناسهای فدرالرزرو به میزان چند میلیارد دلار در سال است؟ هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو از ابتدا بانکداران بینالمللی بودند و دولت ایالات متحد بهعنوان بانکدار اجباری و تأمینکنندۀ پول برای آنها نقش ایفا میکرد. به هر حال دیدن آن 12 انحصارگر اعتباری خصوصی که بدهیهای خارجیها در تمام نقاط جهان را میخرند (تنزیل میکنند) و از دولت ایالات متحد صدور اسکناسهای فدرالرزرو در ازای آنها را درخواست میکنند، غیرعادی است. من دلیلی نمیبینم که مالیاتدهندگان آمریکایی هیزمشکن و کارگرِ مشتریان اروپایی و آسیایی بانکهای فدرالرزرو باشند. من دلیلی نمیبینم که حوالۀ بیارزشی که توسط یک کلاهبردار خارجی بهعنوان ابزاری برای خروج طلا از کشور ما صادر میشود، کمترین و بهترین نرخ را از هیئت مدیرۀ فدرالرزرو دریافت کند و بهترین نوع امنیت حتی بهتر از اسکناس یک کشاورز آمریکایی که در زمینهای آمریکایی زندگی میکند برای او درنظر گرفته شود.
به نظرم میرسد ابعاد و اندازۀ حوالههایی که توسط بانکهای فدرالرزرو، خبرنگاران خارجی آنها، و بانکداران غارتگر اروپاییالاصل که مؤسسۀ فدرالرزرو را در این کشور تأسیس کردند، و به دزدان دریایی درس دادند که چگونه مردم را غارت کنند، ایجاد شده، سالانه حدود 9میلیارد دلار تخمین زده میشود. گفته میشود در 10 سال گذشته این رقم 90میلیارد دلار بوده؛ که به نظر من بسیار چندین برابر این مقدار بوده است. همراه با این، شما به اندازۀ میلیاردها دلار، قمار در اوراق بهادار ایالات متحد را دارید، که در همان بازار تنزیل انجام میشود؛ قماری که هیئت فدرالرزرو اکنون هر هفته 100میلیون دلار بر روی آن هزینه میکند.
اسکناسهای فدرالرزرو از دولت ایالات متحد در مقادیر نامحدود گرفته میشود. آیا عجیب است که بار تأمین این مبالغ هنگفت در نهایت برای مردم آمریکا سنگینتر از آن باشد که بتوانند تحمل کنند؟ آیا فاجعهای ملی نخواهد بود اگر هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو نوبتی دیگر این بار را بر گردۀ مردم آمریکا بگذارند و با تازیانههای بلند اربابان اعتبار، آنها را به انجام این مجبور کنند که وارد 17 سال بردگی دیگر شوند؟ آنها اکنون تلاش میکنند این کار را انجام دهند. آنها علاوه بر تمام مصادرههای دیگر خود، هر هفته 100میلیون دلار از اعتبارات عمومی دولت ایالات متحد را تصاحب میکنند و آن پول را در بازار سیاه بدکارانۀ شهر نیویورک در یک قمار خرج میکنند، تا پیوند خود در استمرار این طرح را برقرار نگاه دارند.
آنها دولت ایالات متحد را به میزان 100میلیون در هفته بدهکار میکنند و با این پول اوراق بهادار دولتی ما را برای خود و اصالت خارجی خود خریداری میکنند. مردم ما از تلاشهای هیئت مدیرۀ فدرالرزرو منزجر شدهاند. هیئت مدیرۀ فدرالرزرو با فعالیتهای خود در بازار پول، حتی یک قرص نان، یک یارد پارچه، یا یک تودۀ چوب تولید نمیکند.
حدود دو هفته پیش، شرکت «گرلی و پسران» از نیویورک، که یک شرکت واردکننده است، 16میلیون دلار ابریشم خام از دولت ژاپن خرید، و به این ترتیب به ژاپن کمک بزرگی شد. اسکناسهای فدرالرزرو برای پرداخت این مبلغ به دولت ژاپن صادر میشود، اسکناسهایی که با پول متعلق به سپردهگذاران بانک ملی ما تضمین میشود. چرا باید پول ایالات متحد برای این بدهی پرداخت شود؟! چرا باید پول ایالات متحد برای پرداخت بدهی «گرلی و پسران» به دولت ژاپن پرداخت شود؟ هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو به کرمهای ابریشم ژاپن بیشتر فکر میکنند تا شهروندان آمریکایی! ما در حال حاضر در این کشور به ابریشم به ارزش 16میلیون دلار نیاز نداریم. ما باید لباسهای خانگی و آمریکایی بپوشیم و از پول خودمان برای کالاها و لوازم اصلی خود استفاده کنیم. ما میتوانیم 16میلیون دلار را در ایالات متحد آمریکا برای کودکان آمریکایی خرج کنیم و این برای ما نسبت به ابریشم ژاپنی که با اعتبار عمومی دولت ایالات متحد انجام میشود سرمایهگذاری بهتری است.
آقای رئیس! من 13 ژانویه سال جاری در مورد شرکت مالی بازسازی در مجلس سخنرانی کردم. در خلال سخنانم این جمله را مطرح کردم:
«در سال 1928 بانکهای عضو سیستم فدرالرزرو 60598690000 (بیش از 60میلیارد) دلار از بانکهای فدرالرزرو با سفتۀ 15 روزه وام گرفتند. فکرش را بکنید! شصت میلیارد دلار قابل پرداخت در طول فقط یک سال! پرداخت واقعی چنین تعهداتی 6 برابر طلای پولی کل جهان است. چنین تراکنشهایی نشاندهندۀ کمک مالی در طول یک سال به مبلغ هفت میلیون دلار به هر یک بانک عضو سیستم فدرالرزرو است. آیا جای تعجب است که در این کشور یک رکود عمیق وجود دارد؟ آیا جای تعجب است که کار کارگران آمریکایی، که در نهایت هزینۀ کلیه عملیات بانکی این کشور را می پردازند، در نهایت با میزان این کل پول نقد و اعتبار به نفع اربابان کنترلکنندۀ بورس و کلاهبرداران خارجی برابری نمیکند؟»
آقای رئیس! برخی از همکاران من اطلاعات دقیقتری در مورد این اختلاس خیرهکننده، و این بارِ هولناکی که به نفع هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو بر گردۀ حقوقبگیران و مالیاتدهندگان ایالات متحد گذاشته شده، خواستهاند. آنها از اینکه متوجه شدند بانکهای عضو سیستم فدرالرزرو، مبلغ هنگفتی به مبلغ 60 میلیارد و 598 میلیون و 690 هزار دلار از هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو با سفتههای خود در طول یک سال، یعنی 1928 دریافت کردهاند، متعجب شدند.
یکی از اعضای این مجلس، آقای بیدی، از اهالی محترم اهل مین، صحت اظهارات من را زیر سؤال برد و به من اطلاع داد که هیئت فدرالرزرو صحت این ارقام را بهطور مطلق رد میکند. این عضو به من گفته اینکه فکر کنیم هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو باید به بانکهای مورد علاقه خود در سیستم فدرالرزرو یارانه میدادند و اعطا میکردند، چیزی غیرقابل تصور است، و نمیتواند صحت داشته باشد.
این عضو (مجلس) از فکر اختلاس به این بزرگی وحشت زده میشود، مزیتی به اندازه شصت و نیم میلیارد دلار در سال و بیشتر برای بانکهای مورد علاقۀ سیستم فدرالرزرو که برای رفاه عمومی خسارت است.
من با آقای بیدی همدردی میکنم. اگر میتوانستم از درد او میکاستم، اما حقایق همانطور که گفتم باقی میماند. در سال 1928، هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو مبلغ حیرتآور 60598690000 (بیش از 60 میلیارد) دلار را به بانکهای عضو خود به هزینۀ حقوقبگیران و مالیاتدهندگان ایالات متحد ارائه کردند. در سال 1929، سال سقوط بازار سهام (و رکود بزرگ)، هیئت مدیرۀ فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو 58 میلیارد دلار به بانکهای عضو پرداخت کردند.
در سال 1930، درحالیکه بانکهای سفتهباز با تحمیل هزینه به عموم مردم از بازار سهام خارج میشدند، هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو به آنها تا مبلغ 13022782000 (بیش از 13 میلیارد) دلار پیشپرداخت کردند. این نشان میدهد که زمانی که بانکها با اعتبار عمومی دولت ایالات متحد بهعنوان ارز ذخیرۀ فدرال قمار میکردند، به هر مقداری که توسط هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو نیاز داشتند، یارانه دریافت میکردند. زمانی که این کلاهبرداری شروع به شکست کرد، بانکها از پیش آن را میدانستند و از بازار خارج شدند. آنها بهطور کامل بیرون آمدند و مردم آمریکا را رها کردند.
در 2 نوامبر 1931، نامهای به هیئت فدرالرزرو ارسال کردم و در آن کل وامهای بانکی یکی از بانکهای عضو در سالهای 1928، 1929، 1930 را درخواست کردم. در زمان مقتضی، من پاسخی از هیئت فدرالرزرو به تاریخ 9 نوامبر 1931 دریافت کردم که بخش مربوط به آن به شرح زیر است:
"نمایندۀ عزیز کنگره
در پاسخ به نامۀ شما در تاریخ 2 نوامبر، به شما عرض میشود که مبلغ کل سفتههای 15 روزۀ بانکهای عضو در هریک از سه سال تقویمی گذشته به شرح زیر بوده است:
1928-- 60,598,690,000 دلار
1929-- 58,046,697,000
1930-- 13,022,782,000
تقدیم شما؛ چستر موریل، منشی"
این نامه دقت گفتههای مرا را به آن آقای اهل مین نشان میدهد. در مورد انکار این حقایق که هیئت فدرالرزرو به او اعلام کرد، فقط میتوانم بگویم که باید ناشی از ترس باشد، زیرا حلقآویز کردنِ هیئت دولتی که اجازۀ چنین سوءاستفادهای از بودجه و اعتبار دولتی را میدهد، بسیار مطلوب است.
دوست من از کانزاس، آقای مکگوگام، اظهار داشت که فکر میکرد هیئت مدیرۀ فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو با روش تنزیل مجدد پول قرض دادهاند. گرچه آنها این کار را انجام میدهند، اما آنها میزان نسبتاً کمی به این روش وام میدهند. تنزیل مجددی که آنها انجام میدهند، در تجارت اسلات تنها یک پنی نامیده میشود. آنها ترجیح میدهند با ایجاد این پیشپرداختهای 60میلیارد دلاری، به بانکهای مورد علاقۀ خود یارانه بدهند، و ترجیح میدهند در بازار آزاد بدنام تنزیل نیویورک، از آنها برای کنترل قیمت سهام و اوراق قرضه در بورس استفاده کنند. اینها به ازای هر دلاری که در سال 1928 با تنزیل مجدد وام دادند، 33 دلار به بانکهای مورد علاقۀ خود برای مقاصد قمار قرض دادند. به عبارت دیگر، تخفیفهای مجدد آنها در سال 1928 بالغ بر 1814271000 (بیش از 1.8 میلیارد) دلار بود، درحالیکه وام آنها به بانکهای عضو بالغ بر 60598690000 (بیش از 60 میلیارد) دلار بود. در مورد عملیات بازار آزاد آنها، اینها در شرایط فوقالعادهای هستند و هیچ مالیاتی برای پذیرش آنها پرداخت نمیشود. همچنین مدیران خارجی آنها که هر سال برای آنها تجارت چند میلیارد دلاری انجام میدهند، هیچ مالیات بر درآمدی از سود خود به دولت ایالات متحد نمیپردازند. این دوباره کلاهبرداری جان لاو[1] است. سرقت گنبد قوری[2] در مقایسه با آن بسیار کماهمیت است. کدام پادشاه تا به حال از اتباع خود به اندازهای که هیئت فدرالرزرو و بانکهای فدرالرزرو از ما دزدیدهاند، سرقت کرده است؟ آیا جای تعجب است که اخیراً 90 مورد قحطیزدگی در یکی از بیمارستانهای نیویورک گزارش شده است؟ آیا جای تعجب است که بچههای این کشور پراکنده و رها شوند؟
بخش پنجم و پایانی این سخنرانی مکفادن، طی روزهای آتی منتشر خواهد شد. پس از پایان این بخش، یک سخنرانی تاریخی دیگر از او، در پیشگاه خوانندگان قرار خواهد گرفت.
پینوشتها
[1] - حباب میسیسیپی یکی از بزرگترین حبابهای دارایی شناخته شده در دنیای مدرن است. این حباب ابتدا فرانسه را از ورشکستگی خارج کرد و به رونق رساند. سپس همین حباب باعث شد برعکس این اتفاق بیفتد، فرانسه را ورشکست کرد و به انقلاب انگیزه داد. این حباب زمانی ایجاد شد که جان لاو (مرگ در سال 1729 م)، اقتصاددان اسکاتلندی، یک سیستم بانکی متقلبانه را راه انداخت. از آنجایی که جهان بر روی استاندارد طلا قرار گرفته بود، آنها از ویرانیهایی که پول فیات در صورت کنترل نشدن میتواند ایجاد کند، بیاطلاع بودند(م).
[2] - رسوایی Teapot Dome پیش از واترگیت بزرگترین رسوایی تاریخ سیاسی آمریکا به شمار میرفت. در زمان دولت وارن جی هاردینگ از سال 1921 تا 1923 ، وزیر کشور او آلبرت بیکن فال، به دلیل زدوبند با شرکتهای خصوصی نفتی محکوم و راهی زندان شد(م).
انتهای پیام/