انگیزه بازیگران بزرگ غرب در توسعه سدسازی افغانستان بسیار مشکوک است زیرا حمایت آنها از توسعه آب میتواند یکی از راهبردهای آنها برای تأثیرگذاری سیاسی بر افغانستان برای اهداف ژئوپلیتیکی باشد.
به گزارش خبرنگار مهر، کشاورزی یکی از منابع درآمد کشور بوده و کمک بزرگی برای تأمین و تضمین امنیت غذایی است. اما آنچه در این باره دارای اهمیت ویژه است تأمین آب برای زمینهای کشاورزی است. ایران مشترکهای آبی با برخی همسایگان از جمله افغانستان و ترکیه دارد. سیاستهای آبی این کشورها به طور مستقیم بر تأمین آب استانهای مرزی ایران تأثیر داشته زیرا حیات کشاورزی در این استان به آب تأمین شده از رودخانهها با مسیرهای مشترک است.
در حال حاضر ایران با افغانستان در دو استان خراسان و سیستان و بلوچستان تنش آبی دارد و افغانستان با ساخت بی رویه سد به دنبال کاهش سهم همسایه خود از دو رودخانه هیرمند و هریرود است. در ادامه گفت و گویی مفصل درباره تأثیر این سیاست (سدسازی) از سوی افغانستان بر رودخانه هریرود داشتیم که میخوانید.
گزارشها حاکی از تنش آبی بین افغانستان با کشورهایی است که حوضهها و مسیرهای مشترک آبی دارند. چرا افغانستان حاضر به تعامل با همسایگان خود نیست؟
افغانستان کشوری با کشاورزی روستایی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فردش پلی بین آسیای جنوبی و مرکزی است. بیش از ۹۰ درصد آبهای سطحی که از افغانستان میگذرد، آبهای فرامرزی هستند. ۴ حوضه از ۵ حوضه اصلی رودخانهها در افغانستان – رودخانههای هریرود، هیرمند، آمودریا و کابل – مسیرهای آبی مشترک هستند. به جز حوضه رودخانه کابل، در بیشتر موارد، افغانستان در بالادست واقع شده است. با کاهش سطح آب موجود به دلیل افزایش دما و تغییرات اقلیمی، نیاز به آب در حوضهها طی ۵۰ سال آینده ۶ برابر خواهد شد. پیش بینی میشود که دمای متوسط سالانه این کشور تا دهه ۲۰۶۰ میلادی بین ۱.۴ تا ۴.۰ درجه سانتی گراد و تا دهه ۲۰۹۰ بین ۲ تا ۶.۲ درجه سانتی گراد افزایش یابد. افغانستان بخشی از منطقهای است که به دلیل داشتن دومین نرخ افزایش دما برجسته است و انتظار میرود که بارندگی سالانه نیز به طور مستمر کاهش یابد. تقریباً ۸۲ درصد از جمعیت برای امرار معاش خود به ۷.۸ میلیون هکتار زمین زراعی متکی هستند. بیش از ۷۶ درصد جمعیت و نزدیک به ۹۳ درصد فقرا در مناطق روستایی زندگی میکنند و کشاورزی و به تبع آن، آب نقش مهمی در امرار معاش آنها دارد. آبهای سطحی مهمترین منبع آبیاری این کشور است و ۸۶ درصد نیاز آب آبیاری را تأمین میکند. از دیرباز درگیری بر سر آب در سطح «فرامرزی، سیستم یا حوضه و روستاها» در افغانستان امری مرسوم بوده است.
کشورهای آسیای مرکزی، از جمله ازبکستان، تاجیکستان و ایران، تعامل محدودی با افغانستان بر سر استفاده از رودخانههای مرزی دارند، افغانستان با پاکستان نیز بر سر آب کابل رود مسائل حل نشدهای دارد. تضاد بر سر میزان دسترسی و توزیع مراکز آب در حاشیه سیستمهای آبیاری افغانستان در بین اقوام و ایالتها بیداد میکند و نابرابریهای ساختاری در آن نهادینه شده اما آثار تضاد آب تحت تأثیر ابعادی فضایی، از نظر فیزیکی واقع شدن در بالادست یا پایین دست و الگوهای سکونت که اغلب دارای بعد قومی (افغانها بیش از ۴۰ گروه قومی) اند و هیدروپلتیک قرار دارد. زیربنای همه این تضادها فقدان امنیت و ثبات، مداخله ابرقدرتها و برخی قدرتهای منطقهای در پروژههای سدسازی، توزیع نابرابر و دسترسی ناعادلانه به آب، تغییرات شدید اقلیمی و شکست شیوههای مرسوم توزیع آب و وابستگی شدید نظام بهره برداری کشاورزی افغانستان به آبهای سطحی است.
یکی از مسیرهای آبی مشترک افغانستان مربوط به رودخانه هریرود است. این مسیر آبی افغانستان با چند کشور مشترک است؟
رودخانه هریرود از رشته کوه بابا، در ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر از سطح دریا، بخشی از سیستم هندوکش سرچشمه میگیرد و مسیر نسبتاً مستقیمی را به سمت غرب دنبال میکند. هریرود یادگار تاریخ و فرهنگ غنی خراسان بزرگ در مسیر جاده ابریشم با ۱۱۲۴ کیلومتر طول و ۱۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع حوضه آبریز در ۲۵۰ کیلومتری غرب ولایت کابل جریان دارد. بزرگترین شاخه آن، رودخانه کبگان، تقریباً در ۷۰ کیلومتری شرق ولایت هرات به رودخانه هریرود میپیوندد. سپس رودخانه در سرتاسر شهر هرات جریان یافته و به سمت شمال می چرخد و مرز سیاسی افغانستان و ایران به طول ۱۶۰ کیلومتر را در نزدیکی تایباد تشکیل میدهد. سپس به سمت شمال امتداد یافته و مرز سیاسی ترکمنستان و ایران به طول ۱۷۰ کیلومتر را تشکیل میدهد هریرود در پل خاتون با «کشف رود» تلاقی و از آن به بعد «تجن» نامیده میشود تا به صحرای قره قوم و حوالی شهر تجن در ترکمنستان برسد. مجموع دبی آب موجود سالانه رودخانه هریرود ۱.۶ میلیارد متر مکعب است که ۱.۰۷ میلیارد متر مکعب از آن به سد دوستی میرسد که در مرز سیاسی ایران و ترکمنستان واقع شده است. بنابراین، رودخانه هریرود نه تنها یک جریان مستمر آبی بلکه جریانی از تاریخ، فرهنگ، زبان و مذاهب مردمی است که در حال حاضر توسط مرزها تقسیم شدهاند و با اینکه هیچ توافقنامه رسمی امضا شدهای بین تمام حاشیه نشینان در مورد بهره برداری و تخصیص منابع آبی حوزه رودخانه هریرود وجود ندارد، اما توافق رسمی بین کشورهای ساحلی پایین دست وجود دارد..
حوضه «هریرود-مرغاب» حدود ۱۲ درصد از منابع آبی افغانستان را تشکیل میدهد از ماه مارس تا ژوئن، سیلابهای شدید در رودخانه هریرود مشاهده میشود، در حالی که از آگوست تا فوریه جریان بسیار کم است. افغانستان به عنوان کشور بالادست، بیشتر بخشهای حوضه رودخانه هریرود را پوشش میدهد. از حوضه آبریز رودخانه هریرود، ۴۲ درصد حوضه در افغانستان قرار دارد ۳۸ درصد از حوضه در ایران و ۲۰ درصد از حوضه در ترکمنستان واقع شده است. بیش از ۹۰ درصد از کل جریان رودخانه هریرود از طریق بارش برف و باران سالانه در زمستان و بهار در افغانستان تأمین میشود. این امر افغانستان را به سهامدار اصلی آب در کل جریان آب رودخانه هریرود تبدیل میکند، اگرچه برخی از شاخههای فرعی جزئی در خاک ایران وجود دارد.
بر اساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) از ۸۴۰۰۰ میلیون مترمکعب از حجم کل آبهای سطحی سالانه در افغانستان، حوزه هریرود ظرفیت ۱۶۰۰ میلیون مترمکعب را دارد. فائو معتقد است که به طور متوسط ۱۰۷۰ میلیون متر مکعب در سال از آبهای سطحی رودخانه هریرود به مرز ایران میرسد. البته این دادهها بر اساس وضعیت قبل از ساخت سد سلما است و بنابراین تأثیر آن را در نظر نمیگیرد.
اهمیت اقتصادی این حوضه برای کشورهای دارای مسیر آبی مشترک چقدر است؟
حوضه هریرود دارای محیط زیستی ناپایدار است. میزان حقابه رودخانه هریرود از نظر اقتصادی- اجتماعی برای افغانستان، ایران و ترکمنستان اهمیت بسیاری دارد. اقتصاد حوضه و درآمد بخش بزرگی از جمعیت به شدت به منابع آبی رودخانه وابسته است. حدود ۵۳ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) در حوضه به طور مستقیم به بخش کشاورزی (به ویژه در افغانستان) و بخصوص توسعه کشاورزی دشت هرات و استان غور مرتبط است. رودخانه هریرود کمک زیادی به تضمین امنیت غذا و آب آشامیدنی به ویژه در هرات و مشهد میکند، چون بزرگترین مصرف کننده آب در شرق کشور شهر مشهد و دشت کشف رود است.
عنوان شد این رود بیشتر سابقه تاریخی و فرهنگی برای کشورها همجوار با آن دارد. آیا تاکنون هیچ توافق نامهای بین کشورها به امضا نرسیده است؟
مساله آب موضوع مهمی است و در این باره به طور قطع بین کشورها مذاکرات رسمی انجام میشود. نخستین قرارداد رسمی در مورد تخصیص منابع آب در امتداد این رودخانه بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۲۱ پس از استقلال افغانستان در سال ۱۹۱۹ منعقد شد. این معاهده مقدمهای بود بر امضای قرارداد دیگری برای بررسی بیشتر تخصیص آب رودخانه (یعنی موافقتنامه رژیم رودخانههای مرزی، ایران و اتحاد جماهیر شوروی که ۵ سال بعد انجام شد). در پی «بی دولتی» کشوری که در بالادست رودخانه حضور داشت، کشورهای پایین دست، ایران (دولت شاهنشاهی ایران) و روسیه (اتحاد جماهیر شوروی) معاهدهای را در مورد استفاده برابر (۵۰-۵۰) از رودخانه هریرود در سال ۱۹۲۶ امضا کردند و بدون مشورت با افغانستان بر ساخت بند در حوضه رودخانه هریرود به توافق رسیدند. تفاهم بر سر ساخت سد مشترک (موافقت شده در سال ۱۹۲۶) عملاً در مارس ۱۹۵۸ و سپتامبر ۱۹۷۴ بین ایران و روسیه مجدداً مورد مذاکره قرار گرفت که در اسفند ۱۳۳۷ منجر به آغاز مطالعات فنی اکولوژیکی -هیرولوژیکی در مورد سد شد. درست پس از انعقاد معاهده بین دولتهای همساحل پایین دست رودخانه، افغانستان در بالادست هرج و مرج اجتماعی-سیاسی را تجربه کردند که منجر به سقوط دولت امان الله خان شد. در حالی که ایران و روسیه در سال ۱۹۷۴ بر سر ساخت یک بند مشترک پایین دست به توافق میرسیدند، آشکار شد که افغانستان از فائو خواسته است پروژه جدید سد سلما را که در حال برنامه ریزی بودند، مطالعه و تجزیه و تحلیل کند. در میانه سال ۱۹۷۶ فاش شد که افغانستان هم در تلاش برای ساختن بند سلما بر روی رودخانه بالادست بوده است در این پروژه کارشناسان هندی و انگلیسی و همچنین بانک جهانی مشارکت داشتند. با آگاهی از این موضوع، اگرچه ایران و اتحاد جماهیر شوروی بر ضرورت همکاری سه جانبه بین سه کشور ساحلی ازسال ۱۹۷۵ تأکید داشتند، اما افغانستان به این سیگنال سیاسی پاسخی نمیداد. ۵ سال بعد با امتناع افغانستان از امضای معاهده سه جانبه آب بین کشورهای همساحل حوضه رودخانه هریرود، ارتش شوروی در حمایت از دولت کمونیستی به افغانستان حمله کرد. تلاشهای مورد مناقشه برای ساخت سد و تنشهای بعدی بین کشورهای ساحلی هریرود، با تهاجمات اتحاد جماهیر شوروی و عراق به افغانستان و ایران در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ متوقف شد.
مذاکرات برای احداث سد مخزنی دوستی چگونه پیش رفت؟
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، در سال ۱۹۹۲ اولین مذاکرات ساخت سد مشترک موسوم به «پل خاتون» بر روی رودخانه هریرود بین ایران و جمهوری تازه تأسیس ترکمنستان از سر گرفته شد و توافق شد که مطالعه مشترکی در مورد ساخت یک سد مشترک آغاز و منابع آبی مخزن سد دوستی به طور مساوی تقسیم شود (موافقت نامه همکاری برای ساخت و بهره برداری سد دوستی، ایران و ترکمنستان). این بدان معنا بود که کشورهای پایین دست - ترکمنستان و ایران - قصد دارند بدون مشورت با دولت افغانستان با طراحی مأموریتی هیدرولیک سازههایی مرکب از کانالهای آبیاری و شبکههای مدرن، و سدهایی در پایین دست رودخانه هریرود بسازند. در نتیجه افغانستان از ایران و ترکمنستان شکایت کرد. ساخت سد دوستی در سال ۲۰۰۰ آغاز شد و با ادامه هرج و مرج سیاسی در افغانستان، کشورهای پایین دست ساحلی - ایران و ترکمنستان – به طور مشترک سد دوستی را در سال ۲۰۰۴ افتتاح میکنند (یک سال زودتر از زمان برنامه ریزی شده). سد مخزنی دوستی با ظرفیت ذخیره سازی ۱.۲۵۰ میلیارد متر مکعب آب آبیاری و آشامیدنی کشورهای پایین دستی را با ۵ ایستگاه پمپاژ و یک تصفیه خانه به ظرفیت ۶ متر مکعب بر ثانیه تأمین میکند. در شمال شرق ایران، ۳.۸ میلیون ایرانی برای تأمین آب به حوضه رودخانه هریرود که در ۱۸۲ کیلومتری مخزن سد دوستی پمپ میشود متکی هستند. این سد ۴۸ درصد آب خانگی مشهد مقدس (با سالانه بیش از ۲۰ میلیون زائر و گردشگر) را تأمین میکند. ایران از آب سد دوستی ابتدا برای مصارف شرب، دوم برای کشاورزی و سپس برای تأمین نیاز صنعتی استفاده میکند. علاوه بر خط لوله به طول ۱۸۲ کیلومتر برای انتقال آب به مشهد و حومه، ایران برای بهره برداری حجمی از آب حوضه، تعدادی سد بر روی رودخانه کشف رود، رودخانه فرعی حوزه رودخانه هریرود، احداث کرده است.
چرا عنوان میشود ساخت سد سلما مناسبات و توازون آبی کشورهای همجوار با افغانستان را بهم میزند؟
پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، دولت وحدت ملی افغانستان تحت حمایت ایالات متحده نیز پس از بازبینی راهبردهای آبی خویش از طریق ساخت سدها بر روی حوضه فوقانی رودخانه هریرود اقدام کرد. پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و آغاز دوران ریاست جمهوری حامد کرزی، پروژه ۲۰۰ میلیون دلاری سد سلما که اولین مطالعات فنی آن در سال ۱۳۳۹ خورشیدی انجام شده بود، توسط دولت هند آغاز شد.
سد سلما که در ژوئن ۲۰۱۶ با هزینه تقریبی ۲۹۰ میلیون دلار (تجدیدنظر سوم بودجهای) افتتاح شد، با ارتفاع ۱۰۷.۵ متر برای آبیاری و تولید برق آبی، ظرفیت ذخیره سازی ۶۵۰ میلیون متر مکعب دارد. سد در ولسوالی چشت شریف ولایت هرات در بالادست رودخانه هریرود واقع شده است. این سد دارای ظرفیت تولید انرژی ۴۲ مگاواتی است و ظرفیت رهاسازی ۶۳ متر مکعب در ثانیه آب برای اهداف آبیاری را دارد. تدارکات ۳۲ بند آبی به ارزش ۲.۳۳ میلیون دلار شامل مطالعات فنی و طراحی ساخت و احداث و تعمیر دهها کانال، پروژههای یکپارچه سازی سواحل به منظور جلوگیری از هدر رفت آب و استفاده مؤثر از آب آغاز شده است. بزرگترین سد ساخته شده بر هریرود علیا در افغانستان در ۱۵۰ کیلومتری شرق شهر هرات قرار دارد. در ابتدا ساخت سد در سال ۱۹۷۶ در زمان محمد داوود خان با حمایت دولتهای هند و بریتانیا آغاز شد. بنابراین، تنها زیربنای اصلی آبی است که از زمان پروژههای نوسازی در اواسط قرن بیستم در افغانستان ساخته شده اما به دلیل ناآرامیهای سیاسی متوقف شد. مرحله ساخت و ساز در سال ۱۹۸۸ با کمک فنی دولت هند از سر گرفته شد، اما بار دیگر به دلیل درگیری داخلی طولانی مدت تقریباً ۲۰ سال به طور کامل متوقف شد. در اولین دوره ریاست جمهوری کرزی در سال ۲۰۰۴، هند (تأمین کننده مالی و پیمانکار) برای ساخت بند سلما ۷۹ میلیون دلار کمک کرد. این سد میتواند ۴۲۰۰۰ هکتار زمین را با آب اضافی تأمین کند و ۴۰۰۰۰ هکتار زمین تازه را آبیاری خواهد شد. علاوه بر بند سلما، افغانستان چندین طرح آبیاری جدید را در امتداد رودخانه هریرود با حمایت بانک توسعه آسیایی (ADB) توسعه داد. علی احمد عثمانی، وزیر وقت انرژی و آب افغانستان، در ۳ دسامبر ۲۰۱۵ بیان کرد: «پیام تکمیل بند سلما محدود به [این واقعیت] نیست که ما میتوانیم برق و فقط برق تولید کنیم. یا زمینهای مان را آبیاری کنیم، بلکه پیام بزرگتری دارد… اکنون آب هریرود تحت کنترل افغانستان است». در این حوضه، شبکههای آبیاری در امتداد رودخانه، بیشتر در حوضه پایین دست از هرات در افغانستان تا سرخس در ایران و ترکمنستان توزیع شده است. اکثر سیستمهای آبیاری سنتی در هرات که امروز نیز فعال هستند راندمان شبکههای آبیاری حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد بوده و در حال حاضر سد با موفقیت ۱۸۰ میلیون متر مکعب آب ذخیره کرده که به ۸ ولسوالی و بیش از ۱۲۰ کانال آب نیز تحویل داده شده است.
محرکهای سیاسی پشت این پروژه تقویت مشارکتهای دوجانبه با هند و رقابت هند و پاکستان در افغانستان در چارچوب منافع ژئوپلیتیکی گستردهتر است. هند با برنامه ریزی برای ساخت ۶۲ بند در افغانستان، جاه طلبیهای هژمونیک خود را علیه پاکستان پیش میبرد. ایران و ترکمنستان دو بار طی نامههای رسمی (یک بار در سال ۲۰۰۶ و دیگری در سال ۲۰۱۰) به رئیس جمهور کرزی ارسال کردند که در آن بر لزوم همکاری سه جانبه تاکید شده بود، اما هیچ پاسخی دریافت نکردند. پیام عدم مذاکره در مورد مسائل هریرود از طرف افغانستان تا همین اواخر ادامه داشت و حسن روحانی رئیس جمهور ایران را بر آن داشت تا ابراز نگرانی کند که «ایران نمیتواند در مورد محیط زیست منطقه و تأثیرات منفی ناشی از توسعه سد سازی در افغانستان سکوت کند». تا اینکه، دور اول مذاکرات بین ایران و افغانستان (و نه ترکمنستان) در مورد یک مشارکت راهبردی جامع در مورد موضوعات مختلف از جمله امنیت و آب انجام شد. این مذاکرات در ژوئن و اکتبر ۲۰۱۷ به ترتیب در تهران و کابل برگزار شد اما سیگنال مثبتی از طرف افغانی که نشان دهد پیشرفتهای معناداری در مذاکرات آب هریرود حاصل شده است، دریافت نشد. اشارات مزبور نشان میدهد که سد سلما به عنوان ابزار ژئوپلیتیکی مورد استفاده قرار گرفته و منابع آب و در نتیجه تعامل آب فرامرزی متقابلاً متأثر از اولویتهای ژئوپلیتیکی ابرقدرتها و همچنین سایر بازیگران منطقه است. بنابراین، ساخت سد سلما را باید از طریق منافع سیاسی ابرقدرتها مانند آمریکا و انگلستان و بازیگران خارجی (مانند هند و پاکستان) دید. حتی کابینه افغانستان بند سلما را به بند دوستی افغانستان و هند تغییر نام داد. مطالعه و ساخت ۶۲ بند از سوی هند در افغانستان مسلماً در خدمت تحقق اهداف هژمونیک هند در افغانستان است علاوه بر این، بند سلما میتواند موقعیت ژئوپلیتیک کنونی افغانستان را با توجه به کشورهای پایین دست بهبود بخشد. در نهایت، موضع حاکمیت مطلق آب افغانستان در مورد کنترل آب هریرود در قلمرو خود میتواند ارزش ژئوپلیتیکی آن را افزایش دهد و موقعیت مذاکره آن را در برابر ایران و ترکمنستان تقویت کند.
پس از سد دوستی و سلما در حال حاضر احداث سد پشدان مساله آبی دو کشور را بغرنجتر کرده است. وضعیت ساخت این سد به کجا رسیده است؟
در ادامه برتری جویی های آبی افغانها؛ وزارت انرژی و آب افغانستان در سال ۲۰۱۱ کار ساخت «بند پشدان» واقع در بالای رودخانه هریرود را آغاز کرد. ساخت پروژه آبیاری و بند برق آبی پشدان در اوایل سال ۱۳۹۰ آغاز شد. انتظار میرفت این پروژه در سال ۲۰۱۳ تکمیل شود، اما ناامنی و حضور طالبان در منطقه منجر به توقف ناگهانی بند پشدان در سال ۲۰۱۶ شد. اما با توسعه کشت خشخاش در اراضی پایاب و کمک آمریکاییها ساخت و ساز در سال ۲۰۱۹ از سر گرفته شد. سد پشدان با وسعت ۱۸۴۷ کیلومتر مربع، ۴۲ متر ارتفاع و ۱۱۰۰ متر طول دارد و با ظرفیت ذخیرهسازی ۵۴ میلیون مترمربع، ۱۳۰۰۰ هکتار زمین نوآباد را آبیاری میکند و با نصب دو توربین، ظرفیت ۲ مگاوات تولید برق را خواهد داشت. هدف این سد کنترل سیلاب، تولید برق آبی، خودکفایی در تولیدات کشاورزی در هریرود علیا است و کنترل جریان فصلی رودخانه کروخ، یکی از شاخههای اصلی رودخانه هریرود را به عهده دارد. تا کنون ۸۵ درصد از ساخت بند تکمیل شده است. با تکمیل سد پشدان و احداث کانالهای آبیاری مربوط به سد سلما و پشدان، افعانستان به هژمون آبی حوضه تبدیل میشود، ادامه ساخت و ساز سد با روی کار آمدن رژیم طالبان در اوت ۲۰۲۱ متوقف شد.
امروز طالبان افغانستان نقش یک هیدرو-هژمون مسلط را در حوضه رودخانه هریرود - حفظ کنترل آب در بالادست و محروم کردن ساحلیهای پایین دست از دسترسی به منابع آبی را بازی میکند. موقعیت جغرافیایی کشورهای پایین دست (ایران و ترکمنستان) به افغانستان اجازه میدهد تا با مدیریت آب از طریق ساخت سد سلما و پشدان در حوضه رودخانه هریرود فوقانی، به عنوان یک هیدروهژمون در موقعیتی قویتر ظاهر شود. تا کنون گفتمان رسمی افغانستان با تاکید بر حق توسعه و نقش قابل توجه رودخانه هریرود در رشد اقتصادی ولایت هرات برای کاهش فقر، بر اساس دکترین؟ «حاکمیت مطلق ارضی» بنا شده است که به موجب آن دولت آزاد است تا در چارچوب خود قلمرو، آبهای یک رودخانه بین المللی به هر شکلی که صلاح بداند در اختیار داشته باشد. به هر حال، ساخت سد سلما در بالادست حوضه رودخانه هریرود تأثیر نامطلوبی بر جریان آب در پایین دست ایران و ترکمنستان گذاشته چنانکه در گذشته افغانستان ۴۰ درصد از جریان رودخانه هریرود را دریافت میکرد و کشورهای ساحلی پایین دست (ایران و ترکمنستان) قبل از ساخت بند سلما هر کدام ۳۰ درصد از جریان آب را دریافت میکردند.
پس از افتتاح بند سلما، سهم افغانستان طبق گزارشات به ۷۴ درصد افزایش یافت، در حالی که سهم مناطق پایین ساحلی (ایران و ترکمنستان) هر کدام به ۱۳ درصد کاهش یافت. طالبان به طور مداوم جریان رودخانه هریرود را از طریق کانالیزه کردن جریان بند سلما در داخل ولسوالی های استان هرات به بهای محرومیت از ایالتهای ساحلی پایین دست، منحرف میکند. از ابتدای سال ۱۴۰۱ تا کنون، آورده سد دوستی از طرف افغانستان به پایینترین رکورد خود طی ۳ دهه گذشته رسیده و اگر متوسط میزان بارندگی طی ۴ دهه گذشته را ۱۶۳ میلی متر در نظر بگیریم طی فصل بهار جاری این میزان ۴۸ درصد کاهش داشته است. سال آبی گذشته نیز خراسان رضوی با ۱۱۵ میلی متر بارندگی طی ۵ دهه گذشته خشکترین سال آبی استان بود. سد دوستی کمتر از ۱۵۴ میلیون متر مکعب یا کمتر از ۱۲ درصد ظرفیت خود آب دارد. بی تردید این وضعیت بر اراضی پایاب سد، الگوی کشت، سطح عملکرد، ترکیب کشت، میزان هیدرومدول ها، درآمد کشاورزان و استانداردهای زندگی روستاییان منطقه تأثیر خواهد گذارد.
راهکار برون رفت و حل مساله آب در استانهای شمال شرقی کشور چیست؟
اصولاً برنامه ریزی کشاورزی در شرق کشور با درک تغییرات اقلیمی نیاز به تجدید نظر اساسی دارد. برنامه ریزان کشاورزی باید راهبردهای متفاوتی از آنچه تا کنون در پیش گرفتهاند، به کار گیرند. چون هیبرید خشکسالی و قضایای ژئوپلتیک با طالبان بیش از ۳۳۸ هزار بهره بردار در استان خراسان رضوی در کمتر از یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی را درگیر خود خواهد کرد.
از سوی دیگر، افغانستان، به غیر از معاهده تقسیم آب حوضه رودخانه هیرمند با ایران، با هیچیک از همسایگان فرامرزی خود قرارداد مشارکت در منابع آب ندارد. افغانستان نه عضو کنوانسیونهای بینالمللی (۱۹۹۷ یا ۱۹۹۲) در مورد آبهای فرامرزی است و نه بخشی از موافقتنامههای تقسیم آب است که جمهوریهای آسیای مرکزی در زمان شوروی منعقد کردند. رقابتهای ژئوپلیتیکی بین چین، هند، پاکستان، روسیه و ایالات متحده و اخیراً ترکیه همراه با رقابت بر سر منابع آبی در آسیای مرکزی، مشکلات جدی ایجاد کرده است. در نتیجه، زمینه سیاسی رودخانههای فرامرزی در منطقه به طور مداوم پیچیدهتر میشود. تا کنون افغانستان با مزیت موقعیت جغرافیایی در کنار حمایت قدرتهای خارجی، در حال برنامه ریزی برای مقاومت در برابر وضعیت موجود است و با کنترل یکجانبه سرچشمهها و قلدریهای گاه و بیگاه طالبان، قدرت آبی خود را تقویت میکند. با این حال، به نظر میرسد که اظهارات کشورهای پایین دستی در مورد توسعه سدهای بالادستی، در واقع بیشتر ریشه در نگرانی آنها در مورد شرایط پیچیده ژئوپلیتیکی در افغانستان دارد. اگر توسعه سدسازی در افغانستان بتواند منافع مشترک و ثبات را به ارمغان آورد که یک خیر مشترک منطقهای است و همسایگان احتمالاً از آن حمایت میکنند زیرا به حفظ روابط متقابل آنها کمک میکند
با این وجود، ماهیت موجود «بازی بزرگ» غربیها و متحدان شأن اجازه نمیدهد طرفین به تفاهمات مشترک برسند. انگیزههای این بازیگران خارجی در توسعه سد سازی در افغانستان بسیار مشکوک است، زیرا حمایت آنها از توسعه آب میتواند یکی از راهبردهای آنها برای تأثیرگذاری سیاسی بر افغانستان برای اهداف ژئوپلیتیکی خود باشد. نکته عجیبتر، استراتژی جهانی آب ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ بود که بر روی آب به عنوان هسته برنامه سیاست خارجی ایالات متحده در افغانستان تمرکز میکند تا از «منافع ملی ایالات متحده» محافظت کند (استراتژی جهانی آب دولت ایالات متحده ۲۰۱۷). لذا با توجه به ماهیت پیچیده «بازی بزرگ غرب»، همچنین میتوان استدلال کرد که قدرتهای خارج از حوضه منافع خود را با گفتمانهای «زیبا» تضمین میکنند، این نوع سیاست خارجی استراتژیک (که بیشتر حفظ ترجیحات و منافع خارجی را مد نظر دارد) همکاری سازنده با همسایگان در ارتباط با آبهای فرامرزی را از بین میبرد. حضور پرخاش جوی طالبان، دیدگاههای سیاسی و رفتار ابرقدرتهای خارجی در مورد توسعه آب در افغانستان، آب را در راستای منافع ژئوپلیتیکی طرف افغانی به شدت سیاسی کرده و هنجارهای وابسته به هم ریشهدار و «استفاده عادلانه و معقول آب هریرود» و دیگر کشورهای ساحلی حوضه هریرود را به طور واضحی از بین برده است. بنابراین ایران راهی جز مذاکره مستقیم و بده بستان های متعارف در عرف بین الملل و استفاده از اهرمهای فشار (انرژی، تجارت، ارتباطات حمل و نقل بین المللی) در دسترس ندارد.
مساله آبی ایران و افغانستان باید ابعاد بین المللی به خود بگیرد چون ایران در خط مقدم مبارزه جهانی با مواد مخدر تولیدی توسط افغانستان قرار دارد. ایران از این قضیه میتواند به نوعی اجماع بین المللی برای تعدیل بحران آبهای فرامرزی با طرف افغانی دست یابد.