افزایش فقر و کاهش سطح رفاه یکی از شاخص ترین نتایح سوءمدیریت اقتصادی در دهه ۹۰ بوده است. یک سوم درآمد سرانه مردم در طول این دهه محو شد.
بررسی شاخصهای اقتصادی در دهه 90 حاکی از این است که اقتصاد ایران پیشرفت خوبی نداشته و نتوانست نمره نمره قابل قبولی کسب کند. با توجه به شاخص های اقتصادی، نرخ تورم بالا و کاهش رشد اقتصادی موجب شد تا خانوار های ایرانی با کاهش رفاه مواجه شوند.
در دهه 90 تحولات کلان اقتصادی مهمی صورت گرفته است که می توان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در سال های 1389-1390 ، تحریم های بین المللی و جهش های ارزی در سال های 1391-1392، مذاکرات هسته ای و کاهش قیمت جهانی نفت در سال های 1393-1394، اجرای توافق برجام در سال 1395 و خروج آمریکا از برجام در سال 1397 و در نهایت افزایش قیمت بنزین در سال 1398 را برخی از آن تحولات نام برد.
گزارش پایش فقر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
تورم شاخصی برای اندازهگیری سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در مصرف خانوارها است و بهعنوان یکی از بهترین شاخصههای سنجش تغییرات قدرت خرید پول داخل کشور به شمار میرود. تورم یکی از مهمترین عواملی است که بر نرخ فقر و وضعیت رفاه و معیشت مردم در گروههای مختلف درآمدی مؤثر است و نرخ تورم در طی یک سال، درحالیکه درآمدها ثابت است، از قدرت خرید خانوارها کاسته و خانوارها با درآمد قبلی رفاه کمتری را کسب خواهند کرد.
درعینحال در سالهایی که نرخ تورم از نرخ تورم میانگین بلندمدت کشور نیز بیشتر است، معمولاً درآمدها و بهخصوص درآمد گروههای درآمدی پایین مطابق با تورم رشد پیدا نکرده و در نهایت، سالبهسال قدرت خرید و رفاه گروههای پایین کم میشود.
بررسی وضعیت تورم کشور در این دهه نشان میدهد که وضعیت پر نوسانی را طی کردهایم که در برخی بازه زمانی تورمی تکرقمی و برخی دیگر تورمی بالای 40 درصد را نیز شاهد بودیم. نمودار فوق روند تورم ایران را در دهه 90 نشان می دهد، در سال های 90-91 نرخ تورم بر اساس آمار بانک مرکزی به ترتیب 21.4 درصد و 30.5 درصد بود؛ در سال 92 با پایان دولت دهم شاخص تورم پس از اعمال تحریمهای نفتی اروپا علیه ایران و افزایش تحریم به روند صعودی خود ادامه داد و به رقم 34.8 درصد رسید.
دولت یازدهم پس از روی کار آمدن در جهت کنترل تورم سیاست سرکوب قیمت ارز را اتخاذ کرده تا جایی که تورم در سالهای 95 و 96 نرخ تورم به 9.1 و 9.7 درصد رسید؛ اما بهمرور و با افزایش سطح نقدینگی و نبود تقاضای مؤثر که بتواند این منابع را به سمت بنگاههای مولد هدایت کند و افزایش شدید تحریمها که همچون فنر در سالهای قبل فشرده شده بود پرتاب شد و نرخ تورم روند صعودی شدیدی به خود گرفت که در سال 1399 نرخ تورم 47.1 درصدی را شاهد بودیم؛ بنابراین در دهه 90، یکی از بالاترین سطوح تورم را بهخاطر اتخاذ سیاستهای غلط به خود اختصاص داده و قدرت خرید و معیشت مردم را کاهش داده است.
مجموع تحولات اقتصاد کلان نشان میدهد که خط فقر بهعنوان مقدار حداقل هزینههای استاندارد به علت تأثیرپذیری از تورم و افزایش آن و در نقطه مقابل درآمدهای خانوار به نسبت تورم افزایش نداشته، نرخ فقر نیز افزایش مییابد. خط فقر، خطی است که با هزینهای کمتر از این مقدار نگرانیهایی در خصوص سوءتغذیه برای فرد وجود دارد و فقر مطلق حداقل استانداردهای زندگی را نشان میدهد و به این معنا نیست که با هزینه بالاتر از آن زندگی در رفاه خواهد بود.
با مقایسه هزینه کل خانوارها با خط فقر مطلق؛ نرخ فقر، درصدی از جمعیت را نشان میدهد که زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند؛ نمودار فوق نشان میدهد که تقریباً از سال 1390 به بعد روند صعودی داشته به طوری که از 22 درصد در سال 1390 به 30.4 درصد در سال 1400 رسیده است. البته در سال های 1392-1394 کاهش جزئی را نیز تجربه کرده است.
خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 به طور سرانه یک میلیون و 680 هزار تومان بوده که این عدد برای یک خانوار 4 نفره برابر 4 میلیون و 500 هزار تومان بود. با توجه به نمودار فوق نرخ فقر یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق نسبت به جمعیت کل 30.4 درصد معادل 25 میلیون 600 هزار نفر بود. به طور کلی میزان جمعیت زیر خط فقر در سال 1400 به نسبت سال 1390، حدود 11 میلیون نفر افزوده شده است.
رشد اقتصادی و درآمد سرانه
بعد از بررسی وضعیت فقر و رفاه خانوار و روندهای تورمی در دهه 90 به بررسی وضعیت رشد اقتصادی و درآمد سرانه می پردازیم تا مشخص شود آیا درآمد خانوار به نسبت تورم رشده کرده است؟
تولید ناخالص داخلی سرانه (GDP) بین شاخصهای کلان اقتصادی حائز اهمیت است. تولید ناخالص داخلی یکی از معیارهای اصلی سنجش سطح زندگی استاندارد محسوب میشود. بر اساس تعریف، کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده توسط بنگاههای اقتصادی در داخل کشور در دوره زمانی معین (یکساله) را تولید ناخالص داخلی مینامند که با تقسیم بر جمعیت کشور، تولید ناخالص داخلی سرانه به دست میآید یا بهعبارتدیگر سهم مردم را از تولید ناخالص داخلی مشخص میکند.
رشد اندک اقتصاد ایران طی دهه 1390 موجب شد تا درآمد سرانه طی این دهه روندی نزولی داشته باشــد. همانطور که در نمودار فوق نشان می دهد، درآمد سرانه از ســال 1390 روندی کاهشی را طی نموده و از 7 میلیون 394 هزار تومان در سال 1390 به 4 میلیون 856 هزار تومان در سال 1399 رسیده است که بیان می کند بیش از یکسوم درآمد سرانه مردم در دهه 90 محو شده است.
وجود اثرات منفی رفاهی و معیشتی مردم ناشی از کاهش درآمد سرانه امری بدیهی است؛ لــذا می توان بیان داشت که مردم طی دهه 1390 به طور پیوسته با کاهش رفاه مواجه بودند. بانک جهانی نیز در گزارشی از وضعیت فقر و رفاه توزیع شده در دهه 90 ایران ارائه داده که در آن از این دهه به عنوان یک دهه از دست رفته رشد اقتصادی برای ایران یاد کرد؛ به طور متوسط سرانه تولید ناخالص داخلی ایران با نرخ سالانه 6 درصد بین سال های 1390 تا1400 کاهش یافت.
بنابراین، یک دهه رشد اقتصادی پایین به همراه تورم بالا سبب شد تا خانوارهای ایرانی در دهه 1390 با کاهش رفاه مواجه شوند. کاهش رفاه در همه گروه های درآمدی نشان دهنده افزایش فقر بوده و با کاهش پیوسته درآمد سرانه به مرور درصد بیشتری از افراد جامعه به زیر خط فقر رفتند.
برای دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و افزایش رفاه اجتماعی جامعه، میتوان از توسعه تجارت آزاد، جذب سرمایهگذاری، افزایش تولید و فروش نفت و درآمد بیشتر برای سرمایهگذاری در زیر ساخت کشور و در نهایت ضرورت انتقال تکنولوژی و فناوری را عنوان کرد.
* محمدرضا شمسی جامخانه – پژوهشگر اقتصادی
انتهای پیام/