اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر پیشنهاد میکند ایران با واردات و صادرات حداکثری گاز با کشورهای منطقه و صادرات روزانه 1 میلیون بشکهای نفت خام، معماری تجارت انرژی خود را بر مبنای سهم دوسوم گاز و یک سوم نفت قرار دهد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، وجود منابع عظیم نفت و گاز در ایران اثرات جدی بر اقتصاد سیاسی کشور داشته است. به طور خاص، صادرات نفت خام از پیش از انقلاب، همواره نقش جدی در سیاست خارجی کشور از یک سو و تامین بودجه دولت از سوی دیگر داشته است.
با این وجود، تشدید تحریمها در دهه 90 ایده کلی حاکم بر فضای ذهنی مسئولان کشور ناظر به کسب امنیت و درآمد پایدار حاصل از صادرات نفت خام را با چالش مواجه کرد. از طرف دیگر، اقتصاد بینالملل شاهد تغییرات جدی به ویژه با ظهور چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی بوده است که نقش و جایگاه سنتی ایران به عنوان یک تامینکننده نفت در اقتصاد بین الملل را تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین، ایران میبایست در یک طرح کلان سیاسی که مبتنی بر تحولات بینالملل و مزیتهای خود از جمله انرژی است، کشور را در نظم جدید اقتصاد بینالملل جانمایی کند.
چینبا این توضیحات، ضروری است معماری تجارت انرژی کشور، بهویژه در صورت رفع تحریمها، مورد بازنگری و طراحی جدید قرار گیرد؛ بهگونهای که اولا، در مقابل تحریم مقاوم باشد و ثانیا، در راستای جانمایی جدید ایران در اقتصاد بینالملل، مبتنی بر مزیتهای کشور قرار گیرد. این نکته نیز حائز اهمیت است که در مقطع کنونی، جنگ اوکراین یک فرصت بزرگ غیرقابل تکرار برای ایران ایجاد کرده است که میتواند در جایابی جدید در اقتصاد بین الملل و بازمعماری تجارت انرژی کشور، از آن بهره گیرد.
*بازمعماری تجارت انرژی از صادرات نفت به تجارت گاز و فرآورده
*بازمعماری تجارت انرژی از صادرات نفت به تجارت گاز و فرآورده*بازمعماری تجارت انرژی از صادرات نفت به تجارت گاز و فرآوردهبخش انرژی و به صورت خاص صادرات نفت، به عنوان یکی از بخشهای مهم اقتصادی ایران همواره در معرض تحریمهای آمریکا بوده است. در کنار همسوسازی اراده کشورهای مختلف برای تحریم نفت ایران، ویژگیهای بازار نفت باعث شده است صادرات نفت ایران توسط آمریکا قابل تحریم باشد.
به صورتدر واقع، قابلیت جایگزینی نفت ایران که به علت وجود ظرفیت مازاد تولید نفت در جهان، امکان جابهجایی آسان نفت به مناطق مختلف و امکان جایگزینی نفت مناطق مشابه به جای یکدیگر ایجاد شده است، در کنار قابلیت شناسایی نفت صادراتی ایران از طرق شیمیایی، بانکی، رهگیری دریایی و خریدار نهایی نفت خام، شرایط امکانپذیری تحریم نفت ایران را مهیا کرده است.
تجربه دو دور تحریم شدن نفت ایران نشان داد که نفت ایران قابل تحریم بوده و در صورت تداوم معماری فعلی تجارت انرژی کشور (صادرات حداکثری نفت)، همواره تحریم خرید نفت ایران یکی از نقاط فشار امریکا بر کشور جهت کسب امتیازات بیشتر از ایران خواهد بود. لذا امکان ادامه دادن این گزینه برای جمهوری اسلامی وجود ندارد و کشور باید به سمت یک معماری جدید تجارت انرژی حرکت کند که ضمن مصونیت پایدار در مقابل تحریمها، منافع سیاسی و اقتصادی حاصل از تجارت انرژی را برای کشور حداکثر نماید.
به منظور بازمعماری تجارت انرژی کشور، لازم است یک چارچوب تحلیلی برای مقایسه انواع حاملهای انرژی به کار گرفته شود. از منظر تحریمناپذیری، صادرات نفت بسیار تحریمپذیر است. اما صادرات گاز به علت قابلیت جایگزینی کم در موقعیت بسیار بهتری از لحاظ تحریمناپذیری قرار دارد. صادرات فراوردههای نفتی و صادرات محصولات پتروشیمی نیز به علت عدم امکان شناسایی ناشی از خرد بودن محمولهها، به مراتب قابلیت تحریم کمتری نسبت به صادرات نفت خام دارد.
لذا، از منظر مصونیت در برابر تحریم، صادرات گاز و صادرات فراوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی نفتی و گازی بر صادرات نفت خام اولویت دارد. آمار مرتبط با دو دوره تحریم اخیر در ده سال گذشته نیز نشان میدهد صادرات این محصولات، بهویژه صادرات گاز، اثرپذیری چندانی از تحریمها نداشته است.
*اولویت سیاسی و اقتصادی ایران در صادرات گاز و توسعه زنجیره ارزش نفت
*اولویت سیاسی و اقتصادی ایران در صادرات گاز و توسعه زنجیره ارزش نفت*اولویت سیاسی و اقتصادی ایران در صادرات گاز و توسعه زنجیره ارزش نفتاز بعد آورده سیاسی، به طور کلی ابزار انرژی میتواند در دو مقوله آورده سیاسی داشته باشد: اول، ایجاد بازدارندگی از طریق ایجاد وابستگی متقابل (وجه سلبی) و دوم، ایجاد زمینه توسعه روابط سیاسی با کشورهای هدف (وجه ایجابی). از این منظر، صادرات گاز به علت ساختار بازار منطقهای و نسبتا انحصاری، قراردادهای بلندمدت، حساسیت محل مصرف و عدم قابلیت ذخیرهسازی بالا، نسبت به نفت روابط مستحکمتری بین خریدار و فروشنده شکل میدهد و با توجه به انحصار نسبی صادرکننده، قدرت اثرگذاری زیادی برای آن ایجاد می کند.
صادرات نفت دارای آورده سیاسی متوسط، و بیشتر از جنس ایجاد زمینه توسعه روابط سیاسی است و صادرات فراوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی نیز فاقد اثرگذاری سیاسی جدی است.
در مقایسه بر اساس آورده اقتصادی، که معیار آن ارزشافزوده در نظر گرفته شده است، پتانسیل ایجاد ارزشافزوده هر یک از موارد نفت و گاز در صورت ورود آنها به زنجیره ارزش پاییندستی و تبدیل آنها به مشتقات، محاسبه شده و نتایج بهدستآمده نشان میدهد اولا، ارزشافزودهای که در لایه پتروشیمی در سطح جهان از نفت و گاز به دست میآید در مقیاس چند ده درصد است، و اعداد در مقیاس چند صد درصدی که بعضا در رسانهها عنوان میشود نادرست است.
ثانیا، در مقایسه بین نفت و گاز، باید گفت زنجیره ارزش حاصل از نفت خام بسیار متنوعتر از گاز طبیعی بوده و محصولات ارزشمندتر و دارای پتانسیل ایجاد ارزشافزوده بیشتر هستند. لذا صادرات نفت به صورت خام عدمالنفع بیشتری برای کشور دارد؛ لذا از منظر اقتصادی صادرات گاز مطلوبیت بیشتری دارد.
*پیشنهاد اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر درباره بازمعماری تجارت انرژی
*پیشنهاد اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر درباره بازمعماری تجارت انرژی*پیشنهاد اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر درباره بازمعماری تجارت انرژیدر مجموع، بازمعماری تجارت انرژی کشور مبتنی بر قید مصون بودن بلندمدت در مقابل تحریم و همچنین، حداکثرسازی انتفاع سیاسی و اقتصادی کشور، در ذیل طرح کلان سیاسی کشور (رویکرد شرقگرا و منطقهگرا)، در سطح راهبردی باید مبتنی بر تجارت حداکثری گاز به منظور کسب امنیت و قدرت سیاسی در منطقه و داخلیسازی مصرف نفت به منظور کسب ارزشافزوده بیشتر باشد.
لذا در سطح کلان تجارت انرژی، اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر پیشنهاد میکند ایران با واردات و صادرات حداکثری گاز با کشورهای منطقه (واردات حداقل 50 و صادرات حداقل 100 میلیاردمترمکعب در سال) و صادرات روزانه 1 میلیون بشکهای نفت خام به چین ترجیحا در قالب توافق های بلندمدت، معماری تجارت انرژی خود را بر مبنای سهم دوسوم گاز و یک سوم نفت قرار دهد.
همچنین، در سطح خرد تجارت انرژی، صادرات فرآوردههای نفتی به کشورهای منطقه، صادرات محصولات پتروشیمی حاصل از توسعه زنجیره ارزشافزوده به بازار جهانی ترجیحا با رویکرد اولویت شرق بهویژه چین، صادرات خرد نفت خام و میعانات گازی به سوریه و ونزوئلا و صادرات ال.ان.جی به صورت بلندمدت به چین با بهرهبرداری از طرح ایران ال.ان.جی پیشنهاد میشود.
سوریهونزوئلابازمعماری تجارت انرژی کشور مبتنی بر وزندهی به تجارت گاز منطقهای، که شکل تجارت انرژی کشور در 30 سال آینده را مشخص میکند، یک اتفاق راهبردی بزرگ در حوزه انرژی و سیاست خارجی کشور است. نظام سلطه و در راس آنها آمریکا، با درک اهمیت تجارت گاز و نقش آن در آینده انرژی جهان، تلاش فراوانی برای جلوگیری از تحقق طرحهای تجارت گاز ایران کرده است.
فشار بر هند به منظور خارج شدن از طرح خط لوله صلح، فشار بر پاکستان و عمان به منظور عدم اجرایی کردن واردات گاز از ایران و حمایت از گزینههای رقیب خطوط لوله ایران از جمله تلاش برای توسعه خط لوله قفقاز جنوبی، حمایت از خط لوله تاپی و ترانسکاسپین، همگی نمونههایی است که نشان میدهد امریکا نیز به خوبی واقف است چنین طرح و معماریای از تجارت انرژی، ایران را در سطح منطقه و بینالملل بسیار قدرتمند خواهد کرد.
پاکستانقفقازخوبیبنابراین تحقق چنین طرحی از تجارت انرژی اگرچه به هیچ وجه ساده نیست؛ اما در صورت تحقق، موجب تثبیت منطقهای ایران و جانمایی تحریمناپذیر کشور در اقتصاد بینالملل خواهد شد. ناظر به این سطح بالای اهمیت، تحقق این معماری خارج از توان وزارتخانههایی مانند نفت و خارجه بوده و مهمترین الزام برای تحقق آن، قرار گرفتن این امر در سطح اول تصمیمگیری کشور میباشد.
اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر در گزارشی با عنوان «طرح بازمعماری تجارت انرژی کشور؛ جانمایی جدید ایران در اقتصاد و سیاست بینالملل» به این موضوع پرداخته است.
طرح بازمعماری تجارت انرژی کشور؛ جانمایی جدید ایران در اقتصاد و سیاست بینالمللپایان پیام/
شناسه خبر: 871281